ساعت 24 - به نظر من بانک مرکزی همزمان با سفر نخست وزیر عراق با کاهش عمدی ارز در بازار آزاد به دنبال برخی اهداف منافع خود بود. یعنی این همزمانی عمدی و معنادار برخی تحلیلگران اقتصادی را فریب داد که این کاهش نرخ به واسطه برخی تحولات دیپلماتیک، بازگشت بخشی از ارزهای بازرگانان و تجار و مسائلی از این دست بوده است تا شرایط طور دیگری جلوه داده شود.

در صورتی که ریزش دلار در بازار ربطی به این مسائل ندارد. اکنون هم که دوباره شاهد اوج‌گیری نرخ ارز هستیم باید آن را در اقدامات بانک مرکزی جستجو کرد. چرا که بی شک من معتقدم این پارامترهای سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک این گونه نمی تواند نرخ ارز را در بازار جابه جا کند مگر آنکه خود بانک مرکزی به دنبال این بازی با قیمت ها ارز در بازار باشد؛ بازی که به اعتقاد من بسیار خطرناک و پر ریسک است. چون اگرچه بر اساس برخی از نگاه های اقتصادی، دولت با افزایش نرخ ارز می تواند مسئله کاهش کسری بودجه و رسیدن به برخی درآمدها را در دستور کار قرار دهد، اما در آن سو این رفتارهای بانک مرکزی عملاً مسئله افزایش بیکاری، تشدید تورم، اوج گیری رکود و عدم ثبات اقتصادی را به دنبال دارد. باید مسئولین بانک مرکزی را مورد خطاب قرار داد که چرا، با چه اهدافی و منافعی و ذیل کدام منطق اقتصادی قابل درکی از ابتدای سال جاری تا به اکنون دست به این بازی خطرناک بازار ارز زده اند که می تواند شرایط اقتصادی و معیشتی کشور را به یک نقطه بسیار شکننده و ملتهب برساند. چون افزایش دو برابری نرخ ارز از ۱۳ هزار تومان به ۲۶ هزار تومان در فاصله زمانی کمتر از ۶ ماه سال جاری عملا می تواند رشد قیمت ها را تا ۲ یا چند برابر برساند که بیشترین بار آن بر دوش جامعه خواهد بود. کما این که متاسفانه شاهد این وضعیت اسفبار در جامعه هستیم.

آمریکا درکمین است

اما با توجه به وضعیتی که در بازار ارز شکل گرفته و ما در فاصله دو هفته اخیر شاهد هستیم دلاری که در کانال ۲۶ هزار تومان قرار داشت با ریزشی ۶ هزار تومانی به نرخ ۲۰ هزار تومان رسید و دوباره تا نزدیک ۲۴ هزار تومان بازگشته است می تواند هر اتفاقی را به دنبال داشته باشد. به همین دلیل من معتقدم این رفتارهای بانک مرکزی بسیار پرریسک است. چون این وضعیت می تواند بستر را برای وقوع برخی مسائل و تحولات اجتماعی و خیزش های جامعه فراهم آورد. به دیگر معنا وضعیت کنونی اقتصادی کشور به یک نقطه بحرانی رسیده است. لذا در این وضعیت باید منتظر هر اتفاقی بود؛ حال چرا بانک مرکزی و دیگر مسئولین با اشراف بر این مسائل و التهابات کنونی به دنبال این رفتارهای پرریسک هستند باید از آنها سوال کرد؟ چون از نگاه من مسائل اقتصادی و معیشتی داخلی کشور اکنون به پارامتر بسیار مهمتری از مسائل دیپلماتیک و تنش های سیاسی بدل شده است که می‌تواند از سوی ایالات متحده آمریکا برای پیگیری برخی منافع و اهدافش مورد سوء استفاده قرار گیرد. اتفاقا با توجه به همین شرایط است که شاید واشنگتن بخواهد از این طریق به دنبال پیگیری برخی مسائل خود قبل از انتخابات ریاست جمهوری باشد. بنابراین من مسئله سناریوی تابستان داغ و یا پاییز داغ را چندان رد نمی کنم چون من معتقدم با این نرخ ارز و بازی های بانک مرکزی با دلار در این بازه قیمتی شدید، آن هم در کمتر از دو هفته می تواند وقوع هر سناریویی را به دنبال داشته باشد. در این راستا من معتقدم که اگر به دلار ظرف چند هفته آینده و حتی چند روز آینده به ۳۰ یا ۴۰ هزار تومان هم رسید نباید تعجب کرد.

در بازار ارز و مسائل اقتصادی کشور بی تاثیر از تحولات حوزه سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک نیست. به ویژه این که بخش قابل توجهی از چالش‌ها و مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور به خروج آمریکا از برجام و احیای مجدد تحریم ها باز می گردد. بنابراین نمی توان منکر تاثیر مخرب اقدامات کاخ سفید در افزایش تحریم‌ها و تشدید سیاست فشار حداکثری بر وضعیت اقتصادیو معیشتی کشور بود. لذا من معتقدم که بازار ارز فردا شنبه می تواند به این مسائل واکنش نشان دهد و شاهد اوج‌گیری مجدد نرخ ارز باشیم. هر چند که حتی اگر این مسائل هم وجود نداشته باشد من باور دارم بازی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با نرخ ارز سبب افزایش نرخ دلار و به‌تبع آن بی ارزش شدن پول ملی کشور خواهد شد.اگرچه مسئله فروپاشی اقتصادی ادعای بسیار بزرگی است که در علم اقتصاد نیاز به دلایل و تحلیل های مستدلی است تا ذیل آن ثابت شود کشور از نظر اقتصادی به فروپاشی رسیده و با در آستانه فروپاشی است. اما با توجه به وضعیت فشل سیستم بانکی، بیمه‌ای، اوج گیری تورم، رکود افسارگسیخته، تشدید بحران بیکاری و کوچک شدن سفره های مردم در کشور عملاً ما تا چه اندازه به مسئله فروپاشی اقتصادی نزدیک شده‌ایم؟

آلبرت بغزیان اقتصاددان در گفتو گو با دیپلماسی ایرانی