ستاره صبح-
بازار بورس و سرمایه‌گذاری در آن، این روزها با استقبال بی‌سابقه‌ای از سوی مردم مواجه شده و نقدینگی قابل‌توجهی را وارد این بازار کرده است. مسئله‌ای که نگرانی‌هایی را از سوی اقتصاددانان درخصوص جذابیت‌های کاذب و غیرمنطقی آن به دنبال داشته است. به عقیده نگارنده به‌عنوان نماینده پیشین وزارت اقتصاد در هیئت‌امنای حساب ذخیره ارزی دولت اصلاحات و معاون پیشین بورس تهران در خصوص وضعیت حاکم بر بورس در شرایط کنونی می‌توان گفت عدم توانایی و درک درست وزارت اقتصاد شاخص‌های حاکم بر بورس در حال حاضر در شرایط خاصی قرارگرفته و در مورد اینکه، روند کنونی امکان ادامه داشته باشد یا خیر، طبعاً کسی توان چنین پیش‌بینی را نخواهد داشت. ولی آنچه موجب نگرانی از پیامدهای منفی ایجاد جذابت کاذب برای بورس شده، بسیار زیاد است. به این معنی که مردم، بدون اطلاع از عملکرد مکانیزم بورس و بدون اینکه دولت، اطلاعات کافی در اختیارشان بگذارد، وارد این بازار شده‌‌اند. در همه کشورهای جهان، معمولاً مردم، مازاد درآمدهای خود را به سمت بورس می‌آورند در شرایط شدیداً تورمی کنونی، مردم ما برای حفظ ارزش دارایی‌های خود، بسیاری از داشته‌های‌شان مانند جواهرات و منزل مسکونی‌ خود را فروخته و آن را وارد بازار بورس کرده‌اند. در مقابل این اقدام، عرضه‌ای وجود نداشته و همین امر موجب شده که قیمت‌ها، طبق قانون عرضه و تقاضا افزایش پیدا کند. به‌گونه‌ای که شاهد آن هستیم همین امروز، شاخصی که تا همین یکی دو ماه قبل بر روی 300هزار واحد بود، الان به دو میلیون واحد نزدیک شده است. طبیعتاً این مسئله برای دولت خوب است. چراکه می‌تواند از این طریق، دارایی‌ها و سهام متعلق به خود را به قیمت بالاتری به فروش برساند. ضمن اینکه از طریق دادوستد سهام در بورس اوراق بهادار، دولت می‌تواند مالیات بیشتری کسب کرده و درنهایت، کسری بودجه خود را جبران کند. ولی واقعیت این است که این رشد در شرایط فعلی به‌هیچ‌عنوان توجیه‌کننده شرایط واقعی اقتصاد ایران که شدیداً تحت تأثیر عواملی چون، تحریم‌ها، کاهش شدید قیمت نفت، کاهش شدید صادرات نفت خام و پائین بودن نسبت سرمایه‌گذاری‌ها به تولید ناخالص داخلی بوده، نیست. لازم به یادآوری که از آغاز دولت هشتم تاکنون، این نسبت در ایران پائین‌ترن در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است. نویسنده شرایط کنونی حاکم بر بورس را به لحاظ اقتصادی، غیرمنطقی می‌داند و تأکید می‌کند معمولاً رشد، زمانی رخ می‌دهد که اقتصاد یک کشوری در شرایط مناسبی قرار داشته و رشد اقتصادی آن بالا باشد. درحالی‌که ما در ایران شاهد عکس این‌گونه موارد بوده و شرایط فعلی حاکم بر بورس ازلحاظ منطق اقتصادی به‌هیچ‌وجه قابل‌درک نیست. به نظر من، عدم توانایی مدیریت بورس در شناساندن راه‌ها جذب نقدینگی، عامل اصلی بحرانی است که می‌تواند پیامدهای بسیار خطرناکی از نقطه نظرات اجتماعی و امنیتی برای کشور و نظام سیاسی حاکم بر آن به دنبال داشته باشد. اخیراً مدیرعامل فرابورس در بخش خبری ساعت 21 که پربیننده‌ترین برنامه خبری صداوسیما بوده از ورود نقدینگی به این بازار در سه ماه نخست امسال خبر داده و رقم آن را بالغ‌بر 400هزار میلیارد ریال اعلام کرد. ممکن است که درک و قیاس حجم سنگین نقدینگی این رقم پرفشار و تورم‌زا برای مردم قدری دشوار باشد، ولی همین کافی که اشاره داشته باشیم که این رقم، عملاً 4برابر بودجه واقعی عمرانی سال گذشته کشور است. متأسفانه، مدیرعامل فرابورس از فرصت استثنایی که در اختیار داشت، هیچ‌گونه اشاره‌ای به چگونگی هدایت این منابع مالی به‌سوی فعالیت‌های مولد و اشتغال‌زا که به‌هیچ‌وجه، متأثر از تحریم‌ها نبوده و نیاز ارزی هم ندارند، نکرد. اگر این منابع مالی سنگینی که مردم به‌نظام اعتماد و آن را در بورس سرمایه‌گذاری کرده‌اند در حوزه تولید هدایت می‌شد، چه اتفاقی در اقتصاد کشور رخ می‌داد؟ یا تصور کنید که چندمیلیون مسکن می‌توانستیم به‌وسیله این منابع برای طبقه متوسط بسازیم؟ یا چند کیلومتر آزادراه، توسط این منابع امکان ساخت پیدا می‌کرد؟ و یا اینکه چند سد را می‌توانستیم با اتکا به این منابع احداث کرده یا سدهای نیمه‌تمام را به بهره‌برداری برسانیم و مانع از سیلاب‌های ویرانگری که هستی کشاورزان را نابود می‌کند، شویم. یا مثلاً می‌توانستیم، چند صد هزار هکتار را به دستگاه‌های نوین آبیاری مجهز کرد که به تصور من، اراده لازم برای تحقق این مسائل وجود ندارد. من همین امروز در اخبار مشاهده کردم که به‌رغم تذکرات داده‌شده به رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، ایشان در مصاحبه‌ای تلویزیونی از تأمین منابع برای دولت خبر داده و گفتند که چندصدهزار میلیارد ریال تأمین منابع مالی دولت از طریق بورس صورت خواهد گرفت. درواقع بهتر بود که ایشان می‌گفتند به‌جای این کار، دولت باید پروژه‌های عمرانی نیمه‌تمام، جدید و اشتغال‌زای خود را به مرحله اجرا بگذارد. ایشان نگفت که به‌جای این کار، دولت باید پروژه‌های عمرانی نیمه‌تمام خود را به مرحله اجرا بگذارد.