ساعت 24 - -درآمد حاصل از صادرات نفت خام در سال 1399 درها له ای از ابهام قرار دارد و کسانی که به عدد دقیق این درآمد درنیمه اول امسال دسترسی دارند نباید چندان پرشمار باشند. آنچه اما اززبان رییس سازمان برنامه و بودجه نقل شد این است که از درامد پیش بینی شده درآمد نفت خام در قانون بودجه که براساس صادرات روزانه یک میلیون بشکه نفت به قیمت هر بشکه 50 دلار بوده است تنها 6 در صد آن به دست آمده است.

این  6درصد هیچ چیزی را به اطلاعات تحلیلگران و علاقمندان نشان نمی دهد. درچنین وضعیتی و با فرض اینکه قرار قانون بودجه پابرجا باشد وایران باید درهرروز 50 میلیون دلار به دست آورد وتا آخر سال نیز امیدی به گشایش صادرات نفت خام نداشته باشیم و از سوی دیگر با وجود گسترش ویروس کرونا بر ابعاد هزینه های دولت اضافه شده باشد مهمترین مساله این روزهای ایران تامین درآمدها ی تازه برای جبران درآمد از دست رفته صادرات نفت است. اگر دولت قیمت هردلار به دست امده را معادل 20 هزار تومان فرض کند بنابراین با عدم صادرات نفت خام روزانه هزار میلیارد تومان ودر سال 1399 365در مجموع 365 هزار میلیارد تومان را از دست می دهد. وزارت اقتصاد ودارایی ایران به مثابه نهاد درآامدی ایران برای تامین کسری بودجه راههایی از پیش رفته را در دستور کار قرار داده است. یک راه فروش  انواع اوراق قرضه است ، یک راه فروش دارایی های دولت یا همان سهام شرکتهای دولتی است که برخلاف سالهای پیشین قرار است در بازار سهام یا همان بورس اوراق بهادار تهران به شهروندان عرضه شود و با دادن تخفیف های فوق العاده و در حقیقت ارزان فروشی سهام شرکتها انجام شود. به گفته کارشناسان و ناظران اگاه میزان درامد دولت از این دومحل بازهم به اندازه میزان درآمد از دست رفته صادرات نفت البته با احتساب دلاربه قیمت کمی پایین تر از قیمت بازار آزاد نیست. در چنین وضعیتی اکنون دولت راه تازه ای را در کانون توجه قرار داده است. این راه تازه فروش بخش دیگری از دارایی های ایرانیان است که دارایی تاریخی سرمایه گذاری شده درشرکتهای دولتی نیست بلکه فروش دارایی های آینده است . یعنی نفتی که باید در دوسال اینده فروخته شود ودست دولت را بگیرد امروز به شهروندان و متقاضیان فروخته شود و دوسال بعد هرفردی که هرتعداد بشکه نفت خریده است از دولت مابه ازای آن را به قیمت روز هربشکه نفت به صورت ارزی یا ریالی بگیرد.

این اتفاق بزرگ با چند تنگنا وگره بزرگ وکور روبه روشده است. گره نخست این است که درداخل ودرتقابل میان دولت و رقبای سیاسیش که اطمینان دارند دولت بعدی را در اختیار خواهند گرفت انسجام وجود ندارد. منتقدان دولت راههایی برای متوقف کردن این اراده وخواست دولت دارند که در راس آنها مجلس قانون گذاری است. گره بزرگ وکور دوم این است که آیا نظام سیاسی ایران می تواند پیش بینی کند که درپایان سررسید دوسال پس از پیش فروش نفت دیگر تحریمی وجود ندارد و حتی آیا می توان اطمینان داشت با پایان یافتن تحریم ایران بتواند به میزان کافی نفت بفروشد؟ حذف تحریم های ایران و شروع صادرات نفت در دوسال آینده به سیاست خارجی گره خورده است. اگر راهبرد دونظام سیاسی ایران و آمریکا  و دولتهایی که درسال آینده در دوکشور  بر سر کار می آیند همین باشد که الان هست احتمال حذف تحریم ها و فروش نفت کمتر خواهد شد. در صورتی که دونظام سیاسی ایران و آمریکا راهبرد سازگاری به جای تضادرا در پیش گیرند نیز باید دید آیا در دوسال آینده ایران هنوز توانایی دارد بازارهای از دست رفته نفت به ویژه بازار کره جنوبی ، ژاپن و هند را از رقبای نیرومند به ویژه آمریکا پس بگیرد و آیا بازار چین در اختیار عربستان و روسیه قرار نخواهد گرفت؟ واقعیت این است که زندگی  و کسب وکار ایرانیان هنوز به نفت ونفت نیز به سیاست خارجی سنجاق شده است. در غیر این صورت اگر راهی پیدا نشود و ایران برای تامین بودجه سالانه از مسیر آفرینش پول پرقدرت وبدون پشتوانه اقدام کند با تورم های دهشتناک رو به رو خواهد شد. هنوز اسیر نفت هستیم.