با انتشار مشخصات نخستین استارت‌ آپ آماده عرضه اولیه ۲۵ درصدی سهام معروف به تپسی، تفاوت‌های بین عرضه اولیه یک شرکت استارت آپی با سایر صنایع موجود در بازار سرمایه، مورد تحلیل قرار گرفت.

 

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، پس از انتشار امیدنامه تپسی، تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های مختلفی در مورد این عرضه توسط متخصصین و فعالان مالی و بازار سرمایه منتشر شد.

محمدرضا فرحی از فعالان اقتصادی و اکوسیستم استارت آپی و استاد مدعو دانشکده مدیریت دانشگاه شریف با اشاره به تفاوت‌های موجود بین عرضه اولیه یک شرکت استارت آپی با سایر صنایع موجود در بازار سرمایه و تحلیل این موضوع در پبام توییتری مفصل اعلام کرد: عرضه اولیه استارت آپ‌ها (شرکتی که قابلیت و امکان بالقوه رشد سریع را دارا است و گلوگاه‌های لجستیکی و عملیاتی آن اندک هستند و رشد آن وابستگی کمی به سرمایه‌ فیزیکی دارد) منطقی متفاوت از سایر شرکت‌ها دارد.

معمولا مواجهه بازار با این دسته از عرضه اولیه‌ها از جنس پیش‌فروش رشد آینده و حساب کردن روی ظرفیت های آزاد نشده‌ است. شدت رقابت در اکوسیستم استارت آپی به دلایل مختلف (رگولاتوری و نظارت کمتر از جنبه رقابت، قابلیت مقیاس‌ پذیری بالای استارت آپ‌ها، سرمایه اولیه فراوان برای رقابت، اثر شبکه‌ای و...) پایین‌تر از صنایع دیگر است و شاخص هرفیندال-هیرشمن (مجموع مجذورات سهم شرکت‌های فعال در بازار) این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد.

لذا عملا ارزش بازاری که در بورس‌های مختلف دنیا برای استارت آپ‌های فهرست شده رقم می‌خورد برمبنای همین شرط‌بندی روی یک الی سه اسب برنده‌ هر صنعت است و نه چند ده و یا چند صد بازیگر آن چنان که در بازار خودرو و یا پتروشیمی مشاهده می شود. لذا مقایسه ضرایب ارزش‌گذاری شرکتی مانند تپسی با شرکت‌های فولادی، معدنی، بانکی و امثال آن مقایسه درستی نیست.

جالب آنکه سیر تغییر نگرش بازار سرمایه به ارزش‌گذاری شرکت‌ها حتی محدود به استارت آپ‌ها نیست. مقالات اقتصاد سنجی-مالی به خوبی نشان داده‌اند در چهل سال اخیر، مهم‌ترین عنصر ارزش‌گذاری شرکت‌های سهامی عام از دارایی‌های فیزیکی-مشهود به سمت دارایی‌های فکری-نامشهود تغییر پیدا کرده است و دیر یا زود این اتفاق در بورس ایران نیز رقم خواهد خورد.

به عبارت بهتر، مهمترین اصل در قیمت خوردن یک استارت آپ در بورس، برداشت بازار از توان آن شرکت و مدیران ارشد آن در رشد و توسعه عمودی و افقی است. به عنوان نمونه، جف بزوس مدیرعامل آمازون در نیمه ژوئن 2017 طی توئیتی از میلیون‌ها مخاطب راجع به ایده‌هایی که برای توسعه فعالیت دارند نظر خواست. اگرچه این توئیت در ظاهر بیشتر در مورد شخص وی و توسعه فردی و شخصی بود اما بر روی قیمت سهام آمازون هم در کوتاه مدت و هم در میان مدت اثرگذار بود. چون برداشت بازار و معامله‌‌گران این بود که آمازون قصد توسعه افقی فعالیت‌ها و ورود به حوزه‌های جدید را دارد. انتظاری که به سختی می توان مشابه آن را در مورد مثال یک  غول نفتی بورسی تصور کرد.

از همین رو است که رصد کردن ارزش بازار استارت آپ‌ها نشان می‌دهد معامله‌گران توجه را حتی تا ده سال بعد از سهامی عام شدن یک استارت آپ، معطوف به عناصر بالادستی صورت مالی مانند فروش و حتی حجم بازار در دسترس می‌کنند و کمترین توجه را به سود حاصله از فعالیت شرکت دارند. در واقع مهم‌ترین عامل محرک و جذاب در اقبال به این دسته از شرکت‌ها افزایش ارزش و قیمت سهام است و نه سود توزیعی در انتهای ادوار مالی.

تعبیری که در مورد این شرکت‌ها به ذهن می‌رسد این است: با خرید سهام یک شرکت استارت آپی در واقع یک زمین خریده‌اید. درست است که نمی‌توان زمین را اجاره داد (اجاره=همان سود توزیعی هر سهم) اما اگر محل زمین و زمان خرید آن را به دقت انتخاب کرده باشید به مراتب سود بیشتری از خرید یک آپارتمان که در معرض استهلاک است، خواهید داشت.

در مورد تپسی هم مطالعه دقیق امیدنامه و تعهداتی که از سهامداران مبنی بر لزوم ورود سرمایه‌ جذب شده به شرکت گرفته شده، نشان می‌دهد دلیل اولیه و فعلی ورود تپسی به بورس، جذب منابع مالی تازه و تجهیز سرمایه برای گسترش فعالیت تپسی هم بصورت عمودی و برای عمق بخشیدن به بازار تاکسی آنلاین و توسعه به خدمات و شهرهای جدید و هم برای توسعه افقی و وارد شدن به بازارهای تازه مانند پیک موتوری و سفارش آنلاین غذا است.

تپسی با هوشمندی مناسب و سرسختی تمام توانسته سهم از بازار را در چند سال اخیر حفظ کند و بازار را از آسیب انحصار مصون بدارد. حال متغیر مهم در تعیین قیمت سهام تپسی برداشت بازار از میزان توان مدیران ارشد تپسی در استفاده بهینه از سرمایه جذب شده و ادامه رقابت با سایر بازیگران است.

باید در نظر داشت که نفس این عرضه، اتفاقی بس مهم و حتی تاریخی است. اکوسیستم استارت آپی در یک دهه اخیر صرفا ورود مداوم و البته اندک سرمایه را شاهد بوده و هیچ خروج بزرگ و موفقی هنوز صورت نگرفته است.

با توجه به فرهنگ تسری و ورود گله‌ای سرمایه که حداقل در 50 سال اخیر در ایران بیم سرمایه‌گذاران حاکم بوده، بورسی شدن موفق و سریالی چند استارت آپ و ایجاد بازده بالا و حتی بازده متوسط 5 تا 20 برابری برای سرمایه گذاران آخرین دور جذب سرمایه، باعث گشوده شدن قفل محافظه‌کاری و تعلل در این حوزه و گسیل سرمایه به سمت آن خواهد شد.