به گزارش خبرگزاری فارس، علی نقی قائمی نیک دانشجوی دکترای اقتصاد یادداشتی در مورد تغییر پایتخت ایران از تهران نوشت.

برخی از اقتصاددانان از اصلی به نام «گریز به مرکز سرمایه» برای سرمایه یاد می‌کنند و  اثبات می‌کنند که بر اساس این اصل، سرمایه جاذبه دارد و خود به جذب سرمایه بیشتر منجر خواهد شد.

در کشور ما که عمدتا فعالیت‌های اقتصادی بر اساس درآمدهای نفتی بوده، فعالیت‌های اقتصادی به جای اینکه مبتنی بر پتانسیل‌های منطقه‌ای شکل گرفته باشد، عمدتاً در فعالیت‌های خدماتی و در کلان شهرها شکل گرفته است.

از آنجا که این درآمدها در اختیار دولتمردانی بوده که تعلقات بیشتری به نقاط مرکزی و کلان شهرها داشته‌اند، بودجه بیشتری در اختیار این مناطق قرار می‌گرفته است.

از سوی دیگر به علت موقعیت خاص این مناطق ادارات، سازمان ها، ارگان های متعدد در این مناطق به وجود آمده و جمعیت و ثروت بیشتری را به سوی این شهرها گسیل کرده است.

وجود ثروت و جمعیت بیشتر با توجه به اصل «گریز به مرکز سرمایه» باعث شده، ثروت و درآمد بخش خصوصی نیز به این مراکز هجوم بیاورد.

نتایج چنین فرآیندی آن است که امروزه چند کلان شهر حدود نیمی از جمعیت کشور را در خود جای داده‌اند.

جمعیت روستایی به شدت رو به کاهش گذاشته و جمعیت شهرهای کوچک نیز رو به مهاجرت به شهرهای بزرگتر آورده‌اند.

امروز حدود یک چهارم جمعیت کشور در کلان شهر تهران و مناطق اطراف آن ساکن شده‌اند.

بخش اعظم سرمایه کشور در تهران و چند کلان شهر متمرکز شده است و ترکیب‌های جمعیتی هر روز تغییرات بیشتری می‌کنند.

مشکلاتی نظیر ترافیک شهری، آلودگی هوا، بی‌هویتی ترکیب‌های قومی، بافت‌های فرسوده شهری، امکان وقوع یکی از بزرگترین فجایع بشری در صورت وقوع زلزله در تهران و صدها دلیل دیگر لزوم تغییر این رویکرد و عنایت به تغییر روند مهاجرت به کلان شهرها و به ویژه کلان شهر تهران را دو چندان می‌کند. 

در کنار این مساله تجمع ثروت و قدرت در شهر تهران و برخی از کلان شهرها باعث می‌شود، سایر شهرها و روستاهای کشور از ثروت و توانمندی کمتری برخوردار شوند. این فرایند اولاً با عدالت اجتماعی و اقتصادی مغایر است و ثانیاً باعث می شود، پتانسیل های عظیم نقاط مختلف ایران پهناور بدون استفاده قرار گیرد.

روند تمرکز گرایی و شهر نشینی در فرایند صنعتی شدن کشورهای مختلف روی داده و باعث ایجاد پایتخت‌های بزرگ و گاه دارای مشکلات فراوان شده است.

این کشورها  در مواجهه با این مشکل راه های مختلفی را در نظر گرفته و اجرا کرده‌اند.

تمرکز زدایی از طریق انتقال برخی از صنایع مادر و یا نهادهای مهم، ایجاد مشوق های لازم برای جذب سرمایه و  نیروی انسانی در نقاط کمتر پیشرفته و گاه کوچ های اجباری جمعیت از جمله این موارد است.

یکی از مهمترین راه ها برای حل معضل این پایتخت‌ها، تغییر و انتقال پایتخت است.

این فرایند در کشورهای مختلف اجرا شده است. از جمله این کشورها می‌توان به ایالات متحده آمریکا، استرالیا، پاکستان، نیجریه و هندوستان اشاره کرد.

چنانکه مشاهده می شود کشورهای مختلف اعم از پیشرفته و در حال پیشرفت اقدام به چنین کاری نموده‌اند.

خوشبختانه در جلسه روز سه شنبه 3 دیماه 92 مجلس شورای اسلامی طرحی را با  110 رای موافق 67 مخالف و 10 ممتنع به تصویب رساند که بر اساس آن مطالعات تغییر پایتخت از تهران به نقطه دیگری وارد فاز عملیاتی شود.

هرچند مشکل پایتخت و مهاجرت‌های جمعیتی باید در ابعاد کلان‌تر مورد بررسی و دقت قرار گیرد، ولی طرح انتقال پایتخت می‌تواند به عنوان موردی عملیاتی و قابل دفاع مورد توجه قرار گیرد.

هزینه ها و مشکلات این طرح بسیار زیاد خواهد بود، بخشی از هزینه های این جابجایی می‌تواند از محل اراضی و املاک دولت و واگذاری و فروش ساختمان‌ها، اراضی و امکانات موجود در پایتخت به بخش خصوصی تامین شود.

با اینکه وزیر راه و شهرسازی از سوی رئیس جمهور مامور اجرایی کردن این موضوع شده است، به نظر می‌رسد این موضوع، مساله‌ای فرا بخشی و بسیار هزینه بر است و با همت و تلاش همه بخش ها و نهادها ممکن خواهد شد.