تحقیقات مؤسسات پژوهشی نشان می‌دهد که در سال 2020 بهای نفت سقوط خواهد کرد. پیش بینی‌ها حاکی از آن است که مجموعه ای از تحولات در شرایط اقتصادی سیاسی و زیست محیطی منجر به آن می‌شود که بر خلاف تصور بهای نفت، نه تنها افزایشی نداشته باشد، بلکه با کاهش نیز روبرو شود.

به گزارش تابناک، پژوهشی که موسسه سی آی تی آی، انجام داده است بیان کننده این امر است که بهای نفت در سال 2020 در محدوده 80 تا 90 دلار به ثبات خواهد رسید. در همین حال مرکز بلفر دانشگاه هاروارد گزارش داده است که طی سال‌های آتی، به دلیل افزایش عرضه جهانی نفت و گاز، بهای انرژی به شدت کاهش پیدا خواهد کرد.

اما سؤال اینجا است که مبنای این تحلیل‌ها برای صحت ادعایشان چیست؟ در تعیین بهای نفت، فاکتورها و عوامل بسیاری دخیل هستند که شرایط عرضه و تقاضا مهم‌ترین آن‌ها است.

شرایط عرضه

در خصوص عرضه، مهم‌ترین نکته توجه به هزینه های اکتشاف و استخراج هر بشکه نفت از میادین است که تعیین کننده به صرفه بودن تولید از یک میدان نفتی است. هزینه های تولید به طور کلی عبارتند از، هزینه اکتشاف، استخراج نفت و گاز از چاه‌ها، جدا سازی نفت و گاز، و در نهایت خالص کردن گاز و نفت از مواد همراه آن‌ها همچون آب و سولفید هیدروژن.

از سال 2001 هزینه های استخراج و تولید نفت در سطح جهانی افزایش یافته است و در ایالات متحده نیز از سال 2004 این هزینه‌ها بیشتر از هر نقطه دیگری بوده است. در سال 2007 بنا بر آمار، هزینه تولید هر بشکه نفت در ایالات متحده برابر با 11.25 دلار انرژی در هر بشکه و مالیات مربوط به استخراج و تولید در این کشور معادل 2.90 دلار انرژی در هر بشکه بوده است.

«هزینه های اکتشاف و استخراج در سالهای 2007 تا 2009»

اما آمار نشان می‌دهد که در حالی که هزینه های مربوط به اکتشاف و تولید در اوایل دهه جاری و از سال 2000 افزایش یافته است، اما به مرور این هزینه‌ها شاهد کاهش بوده.

بر این اساس که میانگین جهانی هزینه های مربوط به اکتشاف و استخراج نفت از میادین، در ساله‌ای بین 2007 تا 2009 نسبت به میانگین ساله‌ای 2006 تا 2008 به میزان 5.79 دلار کاهش پیدا کرده است و به رقم 18.31 دلار رسیده است. بر اساس آمار، هزینه های اکتشاف در همه نقاط جهان به غیر از روسیه، آفریقا و خاورمیانه کاهش پیدا کرده است.

همچنین هزینه های اکتشاف در فلات قاره آمریکا که در سال 2006 تا 2008 بیشترین هزینه را در پی داشته، طی سال 2007 تا 2009 شاهد کاهش قابل توجهی بوده است. همچنین بنا بر آمار، قاره اروپا از سال 2006 تا 2008 بیشترین هزینه‌ها را در خصوص اکتشاف نفت در بر داشته است.

از سویی در سال 2009 میانگین جهانی هزینه های تولید و استخراج با کاهش 2.66 دلاری به رقم 10.04 دلار در هر بشکه رسیده است. این در حالی است که این هزینه های تنها در کانادا و به دلیل وجود میادین در فلات قاره افزایش داشته و در سال 2009 با 2.49 دلار افزایش روبرو بوده است.

این کاهش هزینه‌ها در اکتشاف و استخراج طی ساله‌ای آخر دهه اول قرن 21، حاکی از کاهش بهای نفت و به تبع آن کاهش مالیات است که تأثیر به سزایی بر بازار نفت داشته.

نکته قابل توجه دیگر در خصوص فاکتور تولید، رقم بهای تعادلی برای شرکت‌های نفت است. بسیاری از کشورهای تولید کننده و صادر کننده نفت، به شکل مستقیم به عواید شرکت‌های ملی نفت برای تراز بودجه خود وابسته‌اند. چنانچه بهای نفت به اندازه کافی برای تراز بودجه دولتی بالا نباشد، این دولت‌ها با کسری بودجه مواجه خواهند شد. هرچند در کوتاه مدت این امر می‌تواند نادیده گرفته شود، اما در بلند مدت کسری بودجه و بروز مشکل در هزینه های دولت برای اقتصاد به شدت مخرب است.

با این وجود تحلیل آمارها حاکی از آن است که بهای نفت برای نفت وست تگزاس، در حدود 80 تا 90 دلار و برای نفت برنت میانگین 90 تا 100 دلار، برای اکثر کشورهای تولید کننده نفت، رقمی قابل قبول است – با توجه به هزینه های اکتشاف و استخراج

نمودار راست: میانگین بهای نفت برنت که نقطه تعادلی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس است

نمودار چپ: مجموع هزینه های دولتی در کشورهای حاشیه خلیج فارس

در همین حال، سیاست گذاری کشورهای صادر کننده نفت، به شکل ویژه بر میزان عرضه نفت تأثیر گذار است. بسیاری از کشورهای تولید کننده، از نوسازی و به روز رسانی زیرساخت‌های صنعت نفت خود غافل هستند. مکزیک و ونزوئلا مثال‌های بارزی از این کشورها هستند و روسیه نیز با فاصله کمی در پشت سر آن‌ها است

بسیاری از این کشورها سابقه بزرگی در سلب مالکیت صنعت نفت از بخش خصوصی دارند که مشکلاتی بزرگ در راه حفظ ظرفیت تولید، تراز هزینه‌ها و پوشش کسری بودجه را برای آن‌ها به وجود آورده. از سویی مسائل ژئوپولیتیک همچون جنگ، تهدید به جنگ و اقدامات چریکی برای خرابکاری در مسیرهای انتقال انرژی نیز می‌تواند تأثیرات بزرگی بر میزان عرضه داشته باشد. در همین حال نباید از مسائل طبیعی، همچون طوفان‌ها و خرابی آن‌ها نیز غافل بود.

آمارها نشان می‌دهد که طی ساله‌ای اخیر، توسعه تکنولوژی برای کشف و استخراج از میادین انرژی جدید، و همچنین توان استحصال انرژی از منابع جدید تأثیری در خور توجه بر میزان عرضه نفت و گاز دارد.

شرایط تقاضا

در خصوص تقاضا، مهم‌ترین فاکتورها، رشد کلی اقتصاد جهانی، ثبات و رونق اقتصادی هستند. در همین حال، رشد یا کاهش جمعیت نیز می‌تواند متغیری اساسی در میزان تقاضای کشورها برای انرژی باشد. میزان بها نیز تأثیر زیادی در مقدار تقاضا دارد و اگر به مانند سال 2008 بهای نفت به شدت افزایش یابد، کاهش تقاضا امری مسجل است.

از سویی مسائلی مانند جنگ و یا سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها نیز می‌تواند تأثیراتی را در بحث تقاضا به وجود آورد که سیاست‌های محرک اقتصادی اخیر در چین نمونه ای از آن است.

در کنار این عوامل باید به سیاست‌های جهانی همچون، تلاش سازمان ملل برای کاهش تولید گازهای گلخانه ای که مستقیماً منجر به کاهش مصرف انرژی‌های فسیلی می‌شود نیز اشاره کرد. بدون شک چنانچه این سیاست‌ها در سطحی گسترده و عملی دنبال شود تقاضای نفت و گاز را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

اما به جز عوامل عرضه و تقاضا، متغیرهای بازار و همچنین، متغیرهای سیاسی نیز می‌توانند تأثیراتی در بهای نفت به وجود آورند. تجربیات نشان داده است که شبکه بهم پیوسته و منسجمی از تجار نفت، می‌توانند با زد و بندهایی با مقامات عالی کشورها به شدت بر بهای نفت در بازار تأثیر بگذارند که مبنای این تأثیر گذاری را معمولاً شایعات و اخبار نگران کننده تشکیل می‌دهد. یک چنین اقدامی می‌تواند موجب کاهش یا افزایش عرضه و تغییر در تقاضا شود.

تغییرات بهای نفت از شروع رکود اقتصاد جهانی، به همراه توسعه تکنولوژی در اکتشاف و استخراج نفت و پایین آمدن هزینه های تولید شاید مبنای صحیحی برای پژوهش سی آی تی آی و هاروارد باشد که این هر دو را به این نتیجه رسانده که بهای نفت در سال 2020 به میانگین 80 تا 90 دلار خواهد رسید.

در همین حال موسسه آل فین انرژی نیز تاکید کرده است که آینده بهای نفت بسیار وابسته به تصمیم سازی‌های سیاسی در آمریکا و اروپا است. چنانچه کشورهای توسعه یافته طی ساله‌ای آینده تصمیم به حرکت به سمت انرژی‌های پاک، ارزان‌تر، قابل توسعه و امن‌تر حرکت کنند – یعنی اتفاقی که نشانه های آن وجود دارد- مسلماً بهای نفت به شدت سقوط خواهد کرد.