چهارشنبه هفته گذشته یادداشتی طولانی ولی تقریباً خواندنی از سوی «حسین عبده‌تبریزی»، عضو کنونی شورای عالی بورس و دبیر کل پیشین بورس تهران، در روزنامه «دنیای اقتصاد» و تحت عنوان «سخنی با معامله‌گران سهام» منتشر شد که در آن، این چهره قدیمی در حوزه مالی کشور، کوشیده بود با زبانی نسبتاً «ساده» به معامله‌گران بگوید که بازار کنونی به «سادگی» بازار دهه 70 کشور نیست. در این یادداشت با اشاره به اینکه «بازار سرمایه این تحول را بسیار مثبت و به نفع بازار سهام، شرکت‌ها و قیمت‌ها می‌داند» و «سهامداران ایرانی بعد از نزدیک به دو سال فرصت آن را خواهند داشت که بخشی از زیان‌های خود را جبران کنند و شاید هم سود کنند»، دبیر کل پیشین بورس تهران افزوده بود:‌ «من هم بسیار امیدوارم؛ من هم بسیار خوشحالم.

شاید همان‌قدر که آقای «داو» و آقای «جونز» در سال 1889 خوشحال و امیدوار شدند وقتی شماره اول روزنامه وال‌استریت را در چهار صفحه منتشر کردند.» عضو فعلی شورای عالی بورس با وجود اینکه در جایی از یادداشت خود اشاره کرده بود که به دلیل مسوولیت خود، معمولاً توصیه‌ای به سهامداران و معامله‌گران نمی‌کند و «بارها از من پرسیده‌اند که وضع بازار چه می‌شود. من با گفتن این جمله که عضو شورا هستم و حق اظهارنظر ندارم، از پاسخ ‌دادن طفره رفته‌ام؛ اما واقعیت این بوده که بازار را نمی‌شناخته‌ام»؛ در ادامه پیش‌بینی خود را با تاکید بر مثبت بودن روند آتی بازار ارائه کرده بود و افزوده بود: «باز هم معتقدم بازار حرکت خواهد کرد و حتی نگرانم که دوباره تند برود.

بازار هنوز منافع عظیم این موافقت تاریخی را تنزیل نکرده است. بازار هنوز موقعیت جدید ایران را در منطقه در قیمت‌ها منعکس نکرده است. بازار هنوز توان وام‌گیری را لحاظ نکرده است. بله، نگران اضافه جهش (overshoot) بازارم. حالا دوباره به گمان من امکان از حد خارج ‌شدن قیمت‌ها در بازار و ضرر و زیان عوام بازار وجود دارد».

نهایتاً، موضوعی که این پیشکسوت بازار سرمایه به معامله‌گران کنونی توصیه کرده بود، مبنی بر این محورها بود که «سهامداران غیرحرفه‌ای نباید در بازار پرسه بزنند و به عقل خودشان سهام بخرند و بهتر است حصه‌دار صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک باشند»، «مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری هم در دو یا سه سال آینده می‌توانند استراتژی محافظه‌کارانه تشکیل سبدهای کم‌ریسک‌تر را دنبال کنند» و در ادامه،‌ درباره «اشخاص عمدتاً حقیقی فعال» نیز که به عنوان «مخاطبان اصلی این یادداشت»‌ معرفی شده بودند، گفته شده بود: «این افراد به شجاعت مفرطی نیاز دارند که به خود بیایند و اگر می‌خواهند بازار را هدایت کنند، کاستی‌های خود را بپذیرند و در پی رفع آنها باشند.

در ایران، بازار سرمایه ضعیف دیگر با سطح دانش قبلی و با پرداختن به کلیات جلو نمی‌رود. هیچ‌کس با پولدار شدن آنها مخالف نیست، اما دستیابی به سود و امکانات بازار، دانش و استراتژی مناسب «معامله‌گران» را می‌طلبد، البته شانس هم لازم است و البته شانس خاصیت دموکراتیک دارد و فارغ از مهارت افراد، در هر خانه‌ای را می‌زند؛ اما آنهایی در را باز می‌کنند که آماده‌ترند».

همچنین، موضوعی که اذعان به آن در این یادداشت از سوی این متخصص مالی کشور تا اندازه‌ای غیرمنتظره بود، این واقعیت بود که ««مالی» رشته جوانی است و بی‌شک هنوز به یک علم درست و حسابی بدل نشده است و نظریه کارایی بازار آنچنان سفت‌وسخت هم قابل دفاع نیست» و در نتیجه، با اذعان به مشکلات «قیمت» گفته شده بود که «قیمت‌ها همه اطلاعات موجود را به گونه‌ای جذب نمی‌کنند که برای سرمایه‌گذاران کلاً غیرقابل‌پیش‌بینی باشند و «معامله‌گران» نتوانند از آن طریق سود به دست آورند».

این کارشناس قدیمی بازار، در نهایت به معامله‌گران توصیه کرده بود با همه امکانات مالی خود وارد بازار نشوند، ارزش اطلاعات تاریخی را بیش از حد جدی نگیرند و روی نمودارهای فنی با فرض تکرار روندها چندان حساب باز نکنند و در نهایت، خود را برای تحلیل‌های بنیادی قوی‌تر آماده کنند.