افت شدید بازارها در ساعات معاملاتی روز جمعه در پی تصمیم به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، اقتصاد جهانی را وارد شوک تازه ای کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه(سنا)، در حدود 52 درصد از مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا رأی مثبت دادند و 48 درصد از طرفداران اتحادیه اروپا در بریتانیا، نیز مغلوب ماندند.

اوضاع سیاسی در لندن آشفته است در حالی که اوضاع اقتصادی جهان در ابهام به سر می برد .

دیوید کامرون اعلام داشته که با استعفای دولت فعلی، دولت جدید موظف به آغاز مراحل خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا است.

این در حالی است که، نخست وزیر فعلی این کشور، دیوید کامرون، یکی از طرفداران اصلی باقی ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا بوده است.

به نظر می رسد با این تصمیم جدید، اتحادیه اروپا روز به روز ضعیف تر خواهد شد و با بالاتر رفتن تب استقلال کشورها، این اتحادیه روز به روز منزوی تر شود.

خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا قربانیان زیادی داشته است. اولین قربانی، صنعت مالی و اقتصادی لندن بود،  دومین قربانی، نخست وزیر بریتانیا، دیوید کامرون و سومین قربانی، پوند انگلیس .

اما در این میان، با وجود افت شدید بازارها و عکس العمل منفی شاخص ها به این جدایی، می توان تنها برنده را در این میان یک کشور دانست، چین.

ممکن است در کوتاه مدت، چین، به عنوان یکی از اقتصادهای برجسته دنیا از آشفتگی دومین شریک بزرگ تجاری خود، صدمه ببیند و از تبدیل شدن بریتانیا به یک بازار کوچک تر و ناپایدار اروپایی با مصرف کنندگانی کم توان تر، آسیب ببیند. اما در طولانی مدت، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا چه از لحاظ سیاسی و چه اقتصادی به نفع کشور چین خواهد بود.

از طرف دیگر، با وجود اتحاد اعضای اروپایی EU ، بدهی های سنگین، قیمت های گزاف، بروکراسی های نفس گیر و حتی رقابت های مشکوک در اتحادیه اروپا، موقعیت این نهاد برای مقابله با چین به عنوان یک رقیب بسیار سخت است. هم اکنون با اوضاع شکننده اتحادیه اروپا می توان گفت که این نهاد نمی تواند هیچ کمکی برای ارتقاء چین در بازارهای جهانی داشته باشد.

در اصل اتحادیه اروپا با هدف ایجاد صلح و دموکراسی تشکیل شد و بعد ها یکی دیگر از اهداف تأسیس خود را افزایش تأثیر در اقتصاد جهانی عنوان کرد.

اعضای این اتحادیه به این نتیجه رسیدند که برای قدرت بیشتر نیاز به ابزارهای گوناگونی دارند و باید یک بازار مشترک با موسسات مالی یکسان و حتی پول واحد(یورو) داشته باشند تا بتوانند به عنوان یک قدرت اقتصادی و ارزی با واحدهای پولی دیگر رقابت کنند.

اروپا سعی داشت با این اتحاد، کلکسیون ثروتمندان اروپایی را در کنار هم جمع کند و یک بلوک اقتصادی غول پیکر را ایجاد کند تا بتواند به راحتی با ایالات متحده آمریکا و چین رقابت را آغاز کند.

در واقع، اروپا برای رسیدن به یک اتحادیه ایده آل از سختی ها و موانع بی شماری عبور کرد و اصرار اعضا و تأکید آنها بر حفظ تفکر ناسیونالیسم خود به مرور این اتحادیه را برای رسیدن به یک قدرت ژئوپولتیک و تجاری با موانع بسیاری رو به رو می کرد.

در این بین می توان گفت رابطه ناپاپدار چین و اتحادیه اروپا، بسیار مشهود بود.

به طور کلی، اتحادیه اروپا به صورت تئوری باید با استفاده از قدرت قابل توجه خود به پکن فشار وارد می آورد تا دروازه های بازار خود را باز کند و در تجارت به صورت منصفانه عمل می کند.

کشورهای عضو اتحادیه به طور معمول در این بین، مشغول رقابت با یکدیگر بر سر سرمایه گذاری در چین و کسب سود از این تجارت هستند و تمامی انرژی خود را در این بین، با رقابت های سطحی از بین برده و هیچ انتفاعی نیز از تجارت با چین کسب نمی کنند.

به طور مثال می توان گفت پس از این که کامرون در سال گذشته با رئیس جمهور چین، دیدار کرد، آنگلا مرکل نیز فورا به تکاپوی دیدار با ژی جینگ پینگ، رئیس جمهور چین افتاد و سریعا مقدمات سفر را به این کشور آماده کرد.

اوضاع اقتصاد اروپا می توانست بهتر از این باشد اگر که اتحادیه می توانست سیاست مشترکی در قبال چین در زمینه اقتصادی طراحی کند و اعضا را به تبعیت از این سیاست مشترک ترغیب کند اما رقابت ها بر سر افزایش روابط اقتصادی با چین، عملا تحقق این آرزو را ناممکن ساخته است.

چین، یک مشتری بالقوه برای اروپا محسوب می شود و حتی در باشگاه های مطرح اروپایی نیز سهامدار است. در حالی که  مرکل، در دیدار اخیر خود با رئیس جمهور چین، به این نکته تأکید داشت که شرکت های خارجی امیدوار هستند که بتوانند از شرکت های داخلی چینی بهره تجاری برده و در واقع مثل یک شرکت داخلی چینی با آنها مراوده تجاری داشته باشند.

اگر آنگلا مرکل، دیوید کامرون و دیگر رهبران اروپایی با یکدیگر متحد شوند شاید بتوانند شانس موفقیت خود را در زمینه مراودات با چین، بیشتر کنند.

اما امروز، با خداحافظی بریتانیا از اتحادیه اروپا، خروج یک بازار قوی از اتحادیه می تواند شرکت های این کشور را از دامنه رقابت جهانی با دیگر شرکت ها حذف کند. شرکت های اروپایی، از بانک های بزرگ گرفته تا استارتاپ های تکنولوژیک اگر بتوانند یک بازار یکسان، وسیع و کامل تشکیل دهند، سهم بیشتری در افزایش قدرت چین خواهند داشت.

حال، با انتخاب گزینه "ترک اتحادیه اروپا" توسط بریتانیا، مردم این کشور دید کوتاه مدت و سطحی خود را نسبت به تغییرات جهان نشان دادند و سختی ها زیادی را به منظور منزوی شدن برای خود برگزیدند. با این تصمیم، بریتانیا و اتحادیه اروپا هر دو چیزی بیشتر از یک اتحاد را ازدست خواهند داد و بهترین فرصت خود را برای ارتباط با یکدیگر برای تأثیر در دنیای سیاسی و اقتصادی جهان از بین می برند.