ماهیت بازارهای مالی در تمام دنیا از جمله ایران ریسک هایی را بوجود می آورد که شاید در مقایسه با سایر بازارهای سفته بازی و سرمایه گذاری از جمله مسکن یا طلا این ریسکها از درجه بالاتری برخوردار باشد. این ریسکها طبیعتا دو دسته می باشند، ریسکهای سیستماتیک و ریسکهای غیر سیستماتیک.

بازار سرمایه در کشور ما بازاری نحیف و نوپاست. بازاری که نسبت به بازار پول در توسعه اقتصادی کشور تقریبا کارکردی غیر قابل توجه دارد. طبق آمارهای موجود حدود 85-90 درصد تامین مالی در اقتصاد ایران توسط بازار پول و سیستم بانکی انجام می شود.

به گزارش بورس نیوز، در ادوار مختلف دولتها، با گرایشهای مختلف سیاسی و اقتصادی همواره بر این موضوع تاکید شده است که اراده ای وجود دارد مبنی بر توسعه بازار سرمایه و بیشتر کردن سهم این بازار در تامین مالی طرح ها و توسعه اقتصادی کشور. اما این موضوع در عمل آنگونه که هدف گذاری در برنامه ها شده بود اتفاق نیفتاده است. این امر دلایل متعدد ساختاری و فنی دارد که مجال پرداختن به آن این یادداشت نیست. در این سطور بر آن هستم تا اشاره ای مختصر داشته باشم به یکی از مواردی که طی سالیان فعالیت در بازار سرمایه در برخورد با تولید کنندگان و صاحبان سرمایه تقریبا به تواتر به عنوان اصلی ترین نگرانی و ابهام ایشان در خصوص بورس اوراق بهادار و ورود به این بازار بیان می شده است؛ یعنی شفافیت!

ماهیت بازارهای مالی در تمام دنیا از جمله ایران ریسک هایی را بوجود می آورد که شاید در مقایسه با سایر بازارهای سفته بازی و سرمایه گذاری از جمله مسکن یا طلا این ریسک ها از درجه بالاتری برخوردار باشد. این ریسک ها طبیعتا دو دسته می باشند، ریسک های سیستماتیک و ریسک های غیر سیستماتیک.

به دلیل شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بر ایران ریسکهای سیستماتیک (یعنی ریسکهایی که از بیرون بازار و شرکتها به سرمایه گذار تحمیل می شود مانند تحریم های بین المللی) از میانگین جهانی بالاتر است و شاید یکی از دلایلی که بسیاری از سرمایه گذاران خارجی و داخلی علیرغم بازدهی به طور معنادار بالاتر بورس اوراق بهادار ایران نسبت به بازارهای مشابه در جهان کماکان تمایلی به سرمایه گذاری در این بازار ندارند همین ریسکهای سیستماتیک بالاتر باشد که در آمارها و مطالعات بین المللی در سالهای اخیر با روی کار آمدن دولتی میانه رو تر در ایران و امضا برجام تا حدودی این ریسک در حال کاهش است ولی کماکان سایه آن بر سر بازار سنگینی می کند. این دسته از ریسکها مد نظر این یادداشت نیست؛ فعالین بازار و سازمان بورس در این خصوص هیچ اثرگذاری مستقیمی ندارند و سیاستهای کلان حاکمیتی در این خصوص تعیین کننده است. آنچه به آن میپردازم ریسکهای غیر سیستماتیک بازار و بحث شفافیت و نقشی است که سازمان بورس اوراق بهادار در این خصوص وظیفه دارد ایفا کند.

سرمایه گذاری در بازار سرمایه در کنار ریسک های سیستماتیکی که در بالا به آن اشاره مختصر داشتم دارای ریسکهای داخلی نیز هست. مواردی از قبیل نبود شفافیت اطلاعاتی، کوتاهی و یا تقلب شرکتها در ارائه اطلاعات به بازار، تبانی در معاملات، دستکاری قیمتی و موضوعات دیگری از این جنس مسائلی هستند که سرمایه گذاران در بازار سرمایه را تهدید می کند. برای علاج این معضل تمامی بورس های اوراق بهادار همانند بورس تهران دارای نهادی هستند به نام ناظر ؛ عنوانی که برای اغلب سرمایه گذاران و فعالین بورس تهران خاطرات جالبی را عموما تداعی نمی کند.

در مقدمه مطلب اشاره کردم یکی از نگرانی های صاحبان سرمایه و فعالین اقتصادی در برخوردها و جلساتی که با ایشان داشته ام همواره ریسکهای بازار سرمایه و عدم شفافیت این بازار بوده است. دسته ای از ریسکها اجتناب ناپذیر است، مدیریت و برنامه ریزی برای دسته ای از آنها در صلاحیت و اختیارات سازمان بورس نیست ، اما در خصوص ریسکهای غیرسیتماتیکی که به آن اشاره کردم سازمان بورس اوراق بهادار می تواند نقش پررنگی داشته باشد و در این خصوص وظایفی بر عهده دارد. شفافیت بیشتر بازار قطعا به کاهش ریسک کلی بازار می انجامد و از این مجرا می تواند به سرمایه که ماهیت بسیار ترسویی دارد اطمینان دهد و بستری مناسب تر فراهم کند تا با ورود سرمایه های بیشتر و اعتماد سرمایه داران کلان به بورس تهران مسیر توسعه بازار سرمایه و در نتیجه پررنگ شدن نقش این بازار در اقتصاد کشور را که هدف تمامی دولتها از جمله دولت فعلی بوده است را تحقق بخشد.

اما سئوالات و ابهاماتی اینجا وجود دارد، سازمان بورس اوراق بهادار چه میزان در انجام این وظیفه خود موفق بوده است؟ چه میزان در جهت کاهش ریسک سرمایه گذاری و فعالیت در بازار سرمایه گام برداشته است ؟ چه میزان توانسته است با شفاف کردن بازار بستر ساز ورود سرمایه های کلان به بازار و اعتماد سرمایه به این بازار باشد؟

سازمان بورس اوراق بهادار ابزارهای مختلفی برای گسترش شفافیت بازار در اختیار دارد که یکی از مهمترین آنها نهاد ناظر است. موضوعی که به آن خواهم پرداخت این است که این نهاد تا چه میزان در این خصوص گام برداشته است.

تلقی که من از عملکرد این نهاد دارم این است که نه تنها گامی در جهت کاهش ریسک بازار و جلب اعتماد سرمایه های بیرون بازار به بورس برنداشته است بلکه خود این نهاد و عملکردش یکی از ابهامات همیشگی بازار و مشکلات سهامداران بوده است. شخصا به عنوان یکی از فعالین این بازار هرگاه قصد سرمایه گذاری در سهام شرکتی را دارم یکی از ریسکهایی که باید مد نظر داشته باشم عملکرد ناظر است و دخالتهایی که ممکن است این نهاد در عملکرد بازار داشته باشد و اطلاع دارم این نگرانی بسیاری از فعالین بازار همواره بوده است. در ادامه نگاهی خواهم داشت به برخی از عملکردهای موردی اخیر ناظر بورس اوراق بهادار تهران:

1. پذیرش گزارشات مخدوش از شرکتها و زمینه ساز ضررهای هنگفت برای سهامداران حقیقی شدن . آخرین نمونه دم دستی شرکت کنتور سازی است. شرکتی که گزارش ارائه شده توسط آن از نظر اغلب کارشناسان تازه کار بازار نیز گزارشی دارای ابهامات فراوان بود و نباید به نماد آن اجازه بازگشایی داده می شد. به سرعت این گزارش قبل از پایان سال 1394 پذیرفته شد، در اسرع وقت نماد با +600% بازدهی بازگشایی شد بعد از آن قیمت سهم نصف شد و بعد به دلیل ابهامات متوقف شد، ابهاماتی که از ابتدا روشن بود. توضیح بیشتری لازم نیست! به نظرم خود این متن تا حدود زیادی ناگفته های بسیار دارد.

2. ثبت سریع افزایش سرمایه برخی شرکتها و بازگشایی سریع نماد آنها با بازدهی های غیر معقول و بی دلیل و عدم اتخاذ این رویه برای بسیار شرکتهای دیگر. مثال عملکرد سازمان در خصوص شرکتهای خودروساز در سال 94 و عدم اتخاذ این رویه برای سایر شرکتها.

3. توقف طولانی و بی دلیل نمادها و بازگشایی بدون تغییر خاص در فرایند گزارش دهی و عملکرد شرکت. مثال شرکتهای پالایشی

4. انتقال نمادها از بازار بورس به بازار پایه بدون اطلاع رسانی و داشتن رویه مشخص. مثال انتقال یک شبه برخی نمادهای پتروشیمی به بازار پایه

5. دستکاری و ابطال معاملات به صورت کاملا سلیقه ای و بدون وجود دستورالعمل و رویه ای مشخص. آخرین مثال ابطال بی دلیل معاملات شرکت سرامیک اردکان به دلیل بازدهی زیاد بعد از افزایش سرمایه! (چیزی که عینا توسط ناظر عنوان شده در مصاحبه) این در حالیست که همین الان چند نمونه در ذهن به عنوان موارد مشابه وجود دارد که این اعمال سلیقه در خصوص آنها انجام نگرفته است.

5.1بازگشایی نماد خزامیا در 25 اسفند 94 +80% بعد از افزایش سرمایه

5.2بازگشایی نماد تمحرکه +50% بعد از افزایش سرمایه

5.3بازگشایی نماد کماسه +70% بعد از افزایش سرمایه

5.4بازگشایی نماد خاذین +110%26 اسفند 94 بعد از افزایش سرمایه

5.5بازگشایی +109% نماد شفارس 14 بهمن 94 بعد از افزایش سرمایه

5.6 ابطال معاملات کسرا بعد از افزایش سرمایه در تاریخ 17 آبان 95 بعد از افزایش سرمایه؛ این در حالیست که اگر نهاد ناظر نگران سهامداران است وضعیت عملیاتی شرکت سرامیک اردکان حداقل بدتر از شرکتی مانند سایپا آذین نیست!

5.7و از این موارد بسیار فراوان است

 

باید خاطر نشان کرد که برای این مسائل که مورد اشاره قرار گرفت هیچ فرایند روشن ، پایدار و مشخصی وجود ندارد و صرفا بر اساس تشخیص، سلیقه و کاملا موردی اعمال قانون می شود.

مجموعه این عملکردها باعث شده افراد بیرون بازار که هیچ! حتی سرمایه گذاران و فعالین بازار سرمایه بی اعتمادهایی به بورس اوراق بهادار پیدا کنند و نسبت به بسیاری موارد در بازار از جمله عملکرد ناظر شائبه ها و بدبینی ها بعضا به حق داشته باشند. شائبه هایی که مطرح کردن آنها به دلیل حقوقی شدن موضوع، در این مجال از مطرح کردن آنها خودداری می کنم.

جناب آقای دکتر شاپور محمدی از افراد آکادمیک ، باسواد و خوشنام از نظر سلامت اقتصادی در محیط اداری و فعالان اقتصادی و بازار سرمایه کشور هستند. هر چند علی الظاهر هدف اصلی ایشان در بازار سرمایه گسترش بازار بدهی می باشد اما اگر قصد توسعه بازار و ورود سرمایه های جدید به بازار را دارند باید حتما و در اولین زمان ممکن نسبت به تدوین ساز و کارهایی عملیاتی که بطور شفاف برای فعالین حقیقی و حقوقی بازار قابل فهم و مشخص باشد و قابلیت تفسیر به رای نداشته باشد اقدام کنند.

شفافیت بازار ، جلوگیری از فساد، اتمام برخوردهای سلیقه ای همه مواردی است که می تواند با کاهش ریسک غیر سیستماتیک بازار به توسعه بازار سرمایه و جلب اعتماد صاحبان سرمایه و فعالین اقتصادی به سرمایه گذاری ایشان در بورس اوراق بهادار و توسعه بازار سرمایه و به تبع آن گسترش تامین مالی بنگاه ها از این بازار کمک بسیار جدی نماید.

 

مهدی رباطی

کارشناس ارشد بازارهای مالی