ساعت 24-ایرانیان ساکن در این مرز و بوم این روزها از سوی رسانه ها ی گوناگون زیر فشار تبلیغات سنگین کاندیداها ی ریاست جمهوری قرار دارند . این روزهاهر گروه اجتماعی با هر وسیله ای که دارد درباره سرنوشت انتخابات 29 اردیبهشت 1396 فعالیت دارد و باید نیز چنین باشد .

آموزگاران ،کارگران ،کشاورزان ،کارمندان دولت ،پیشه وران نیک می دانند که هر کدام از کاندیداهای دو جبهه مخالف که بر سر کار آیندبر سرنوشت آنها اثر خواهند گذاشت . با این همه و به دلیل گوناگون راه برای فعالیت آشکار و سازمان یافته گروههای اجتماعی باز نیست و نمی شنویم که مثلا کارگران درسازمان خود یا کشاورزان از طریق حزب خود بیانیه داده و خواسته های خود را مطرح کنند . این موضوع در باره گروه با نفوذ وصاحبان سرمایه ،صنعت و بانک و حمل ونقل در ایران نیز مصداق دارد . به این معنی که در روزهای سپری شده به جز یک بیانیه که اتاق بازرگانی تهران آن را منتشر و خواسته های بخش خصوصی را مطرح کرد ،شاهدفعالیت  هیچ حزب و بیانی از سوی بخش خصوصی نیستیم . این سکوت در حالی دیده می شود که در طول سالهای گذشته بخش خصوصی ضمن انتقادهای شدید از دولت نهم و دهم ،حمایت زیرپوستی خود از دولت روحانی را بر ملا کرده است . برخی افراد و گروهها می گویند مطابق قانون تاسیس اتاق بازرگانی ،این نهاد نمی تواند در جریان مبارزه های سیاسی فعالیت کند و محدودیت قانونی برای فعالیت های سیاسی وجود دارد . این گروه باورشان این است که رفتار مطابق با قانون اتاق می تواند تضمین کننده دور شدن تهدیدهای احتمالی از بخش خصوصی در دولتهای آتی است و بهتر است که کار به شکل کنونی ادامه یابد . برخی افراد اما معتقدند اتاق بازرگانی ،صنایع و معادن و کشاورزی می تواند و باید با استفاده از تبصره های که احتمالا در قانون دیده شده است و با استفاده از فضای بازکنونی و با حفظ بی طرفی کامل اما در فعالیتهای مرتبط حاضر بود . این روزها اگر فردی گذرش به اتاق بازرگانی ایران یا تهران بیفتد نمی بیند حتی یک کمسیون کارشناسی در این دو اتاق بحث کارشناسی هم درباره  انتخابات کند و یا با دعوت از کارشناسان درباره انتظارات  خود از دولت آینده حرف بزند. سرمایه داران ایرانی بار دیگر و در حساس ترین روزهای سرنوشت ساز کشورمان و به امید اینکه سیاست ورزان و سایر گروههای اجتماعی دولت بهینه  بر سرکار آورند میدان را رها کرده اند . این روزها شاهد سکوت اعضای هیات نمایندگان حتی به صورت فردی در مبارزه پیش رو هستیم . در روزنامه ها و رسانه ها ی دیداری و اینترنتی کمترین نشانی از طرح خواسته های بخش خصوصی به صورت فردی نیز نیستیم .آیا این رفتار درستی است و سرمایه داران ایرانی کارشان در ادامه سکوت را می توانند توجیه کنند؟دور ماندن از روندها و فرایندها ی انتخابات سرنوشت ساز ریاست جمهوری از سوی بخش خصوصی و سپردن همه اختیارات حرف زدن به سیاست ورزان حرفه ای پیامدهایی ناشناس بر جای می گذارد .اکنون آشکار شده است کاندیداهای دارای شانس نسبت به سرمایه داران دیدگاه منفی و مثبت قابل ردیابی دارند و در صورت پیروزی در انتخابات این وعده ها را عمل خواهند کرد . سرنوشت سرمایه داران ایرانی دست کم به مدت 4 سال از 1396 تا 1400 اکنون یکسره در خدمت سیاست ورزان حرفه ای قرار گرفته است و بدون تردید آثار و پیامدهای خاص خود را نیز خواهد داشت .آیا این رخداد درستی است یا می توان دست کم به صورت فردی در این باره حرف زد؟