ساعت24-دونالد ترامپ و همکارانش در دولت و در مجلس های قانونگذاری این کشور در اینکه گامهای بلندی برای زنده سازی رژیم تحریم ها علیه بردارند کوچکترین تردیدی ندارند. وی با توجه به مجموعه شرایط ترجیح می دهد بخش هایی از رهبران حزب دموکرات را باخودهمراه کند و همچنین قصددارد اروپا رانیز درکنارخودداشته باشد.

درچنین وضعیتی است که ایران برای کاهش پیامدهای احتمالی بازگشت تحریمها باید در دنیای واقعی برای خود متحدان قابل اعتمادپیداکند تا درروزهای سخت به کمک اقتصادایران بیایند یا اینکه از ایران درنهادهای بینالمللی حمایت کند. به طور مثال درحالی که کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل درهمین هفته های اخیر چند قطعنامه علیه سوریه ارایه کردند روسیه با استفاده از حق وتوی خود درسازمان ملل این قطعنامه های پیشنهاد شده را باطل کرد. آیا در میان  کشور دارای حق وتو د راین نهاد جهانی و دارای قدرت اقتصادی و سیاسی کشوری یافت می شود که از ایران حمایت کند. تجربه عملی و مطالعات کارشناسی نشان می دهد این کشور قطعا کشور چیننخواهد بود. درتازه ترین نشریه وابسته به مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری درباره مناسبات ایران و چین و اهداف ونیازهای دوکشور مقاله پژوهشی درج شده است که باصراحت به مقامهای ایرانی توصیه می کند منتظر حمایت  گسترده و ژرف چین در مناقشه های پیش رو نباشند.

در نتیجه گیری این پژوهش آمده است:شواهد  عملی در رفتار دیپلماتیک چین بیانگر آن است که این کشور در محیط هایی مانند خاورمیانه و خلیج فارس از الگوی موازنه منطقه ای در فروش تسلیحات بهره می برد.توازن گرایی منطقه ای در دوران جنگ ایران ـ عراق دارای دو سطح منطقه ای و بین المللی بود.این امر نمادی از مدیریت بحران براساس منافع، اقدامات تاکتیکی و الگوهای متوازن کننده بوده است و پس از برجام نیز به فرض پایبندی ایران به قطعیت در سیاست خارجی، بی وقفه تداوم خواهد یافت. با این تفاوت که در دوره روحانی، تا حدودی وزن کنونی ایران در عرصه بین المللی و متعاقبًا روابط ایران با چین تقویت شده است. بر این اساس، به نظر می رسد ایران و چین در دورۀ جدید نیز، برای تقویت مناسبات دفاعی و نظامی، نیازمند ایجاد «روابط متعادل سیاسی» هستند. بدین مفهوم که گسترش و تقویت پیوندها و مناسبات دو کشور؛ عمومًا تابعی از فضای مساعد بین المللی و همچنین متغیر ایاالت متحدۀ آمریکا، عربستان و اسرائیل بوده کهِ در پرتو آن، امکان تحقق بستر مناسب برای سایر حوزه های همکاری موضوعیت یافته است. در نتیجه، چشم انداز 2٥ ساله ای از مشارکت جامع راهبردی که به تازگی در زمینه های متنوعی از جمله سیاسی، امنیتی و اقتصادی در دستور کار قرار گرفته است، نیازمند تشکیل گروه های متعدد کاری و باز کردن گونهای از مکانیسم گفتگویی است که باید به «دیالوگ استراتژیک» منجر شود و معطوف به سازماندهی ِ سازوکارهای حقوقی، نهادی و کارکردی دو کشور باشد.تا قبل از هر اقدامی، اطمینان حاصل شود که در هر شرایطی، این روابط همچون گذشته ازکشور سوم و چهارم اثر نخواهد پذیرفت. در این راستا، اکنون رابطه ایران و چین از سطح ومرحله سوم به مرحله دوم یعنی مشارکت راهبردی رسیده است. نظر به آنکه گرایش جدید چین به دیپلماسی مشارکت جامع راهبردی در ارتباط با جمهوری اسالمی ایران، انعکاسی ازِ معادلات غرب آسیا و نقش محوری ایران پس از برجام است؛ بنابراین، جمهوری اسلامی ایران نیز باید سیاست گذاری ها و سطح انتظارات خود را مطابق با این مرحله از روابط دوجانبه تنظیم کرده و از اتخاذ تصمیمات فراتر از این حوزه اجتناب ورزد. در مقابل، روابط گسترده با دنیا موجب می شود تا سطح همکاری دفاعی و نوع آن با کیفیت بیشتری از سوی چینی هاهمراه شود. یعنی به هر میزان که روابط ایران با جامعه جهانی متوازن تر و گسترده تر باشد،ِ روابط نظامی و دفاعی ایران و چین هم تعاملی تر و دوجانبه تر خواهد بود. لذا در بهترین حالت،چین در مقابل فشار آمریکا و مواضع عربستان و اسرائیل علیه ایران کشوری تعدیل کننده بهشمار می رود و نه الزامًا خنثی کننده. از این منظر هم، هم وزن کردن روابط با غرب، واجداهمیت مضاعف است.