ساعت 24-رییس کل بانک مرکزی در گفت وگو با ایسنا درباره دلیل غیر اقتصادی افزایش شدید نرخ تبدیل دلار به ریال ایران کمتر توضیح داد و تاکید کرد دلیل عدم عرضه بهنگام ارز در بازار به میزان تقاضا از ناحیه مسایل سیاسی است و شرایط سخت انتقال ارز و فقدان سرمایه گذاری خارجی را از دلایل تشدید افزایش نرخ ارزها دانست . سیف اما می توانست با صراحت بگوید این رخداد دلایل اقتصادی دارد اما بانک مرکزی در پدیدار شدن این وضعیت به دلیل اتخاذ تصمیم جمعی در دولت و در نهادهای دیگر نقش وسهم ندارد و شرایط گونه ای است که مقاومت در برابر هزینه های تورم افزا از طرف بانک مرکزی ناممکن است. در این صورت رییس بانک مرکزی کارشناسانه سخن گفته است و نقدها باید به جای دیگری برمی گردد.

دکتر محمد طبیبیان اقتصاددان ایرانی درصفحه تلگرام خود این سخن که دلایل افزایش ارز در بازار اقتصادی نیست را نقد کرده است که در ادامه می خوانید:

رئیس کل بانک مرکزی ضمن تحلیل شرایط بازار ارز، ریشه نوسانات اخیر را عوامل غیر اقتصادی دانست و با بیان توصیه هایی به مخاطبان بازار ارز تاکید کرد: متاسفانه برخی سعی در تشویق مردم به رویگردانی از پول ملی و هدایت آن به بازار ارز، آن هم با ایجاد سراب کسب سود از التهابات و نوسانات بازار ارز دارند. اما باید توجه  کنیم که واقعیت ها را نادیده نگیریم. افزایش نقدینگی در دولت های مختلف و این که دولت اخیر رکورد شکسته است. اگر دولت اقدام به تزریق نقدینگی (و معمولا این افزایش های نقدینگی است که کسر بودجه واقعی را نشان می دهد نه ارقامی که در کتابچه بودجه نشان داده می شود) که همان قدرت خرید اسمی است به اقتصاد   کند، چه نتیجه ای حادث می شود؟ لا اقل همان اقتصاد مقدماتی هم می گوید که در قیمت ها آثارش ظاهر خواهد شد. چرا مقامات آدرس غلط می دهند، کار خودتان است برادر؟ متاسفانه و یا خوشبختانه  می توانیم پیش بینی کنیم که این اتفاق رخ خواهد داد قیمت املاک، ارز، طلا، و کالاها بالا خواهد رفت و نقدینگی حجیم وارد اقتصاد می شود. اما پیشبینی  این که چه زمانی  و تا چه اندازه  کار مشکل بلکه غیر ممکنی است.

تجربه نشان داده است در ایران  این اثر  در بدترین مواقع رخ می دهد چنانکه دولت ها را  "آچمز" می کند  و متحیر.مگه می‌شود نقدینگی رو بیش از دو برابر کرد ولی دلار تکون نخورد؟ وقتی حفره‌های بودجه با اعتبارات بانکی پر شود باید فکر می‌کردیم که نرخ هاروند فزاینده پیدا کنند.بخشش  های دولتی و  هزینه های بی پروا و بدون بررسی هزینه فایده به کسری بودجه منجر می شود که آن نیز به  افزایش نقدینگی ورشد نرخ  تورم و افزایش قیمت کالاها، دارایی ها و ارز خارجی منجر می شود.این داستانی ساده است که عمدتا از دهه ١٣٥٠ شروع شد و در واقع بنیاد اقتصاد، سیاست و جامعه را در معرض توفان قرار داد متاسفان  از این تجربه هم درسی گرفته نمی شود.

در این داستان غم انگیز چیزی پنهان است و  مورد حیرت می شود این است که این داستان ساده از روی عمد نادیده گرفته می شود.  در اوائل دهه ١٣٦٠ من در سازمان برنامه بودم و تورم موضوعی بود که مردم از آن در رنج بودند و روزنامه هم و مقامات هم در مورد آن صحبت می کردند. روزی در تعطیلات نوروز به اصفهان رفتم برای دیدن آشنایان مرد مسنی از آشنایان که تحصیلات قدیم داشت پرسید دلیل این تورم چیست؟ برای او توضیح دادم که اگر حجم پول زیاد شود و حجم کالاها و تولید و دارائی ها ثابت باشد پول بیشتر به دنبال همان کلاها و داریی های واقعی خواهد افتاد و چاره ای نیست جز این که قیمت ها بالا برود چون منطقا قیمت یعنی تعداد ریال برای یک واحد کالا. اگر ریال بیشتر باشد یعنی قیمت بالاتر. ریال های اضافی را هم حکومت از طریق بانک مرکزی ایجاد می کند تا انواع هزینه خود را بپوشاند، هزینه ای که بسیار بیش از در آمد متعارف دولت است. آن فرد مسن پرسید  که پس چرا این مشکل را حل نمی کنند؟ گفتم کسانی که در دولت و مجلس و سایر جایگاه هستند تازه کار و بدون اطلاع هستند. آن فرد روستایی گفت نمی تواند به دلیل بی اطلاعی باشد چون آنچه را تو گفتی من هم فهمیدم! این گفته آن فرد چشم مرا به واقعیت جدیدی باز کرد اما دلیل این که این سازوکار خطر ناک که در جهان طی چند قرن اخیر دودمان حکومت های متعددی را برباد داده شده، دیده نمی شود یا انکار می شود ف هنوز برای من روشن نشده و پیوسته اسباب تحیر من بوده است.