ساعت 24- محمود صادقی نماینده تهران یکی از اعضای پرشور و دینامیک مجلس قانونگذاری ایران دردوره فعلی است. این عضو مجلس قانونگذاری به دلیل اطلاعاتی که از بطن منازعات سیاسی دارد و به این دلیل که یکی از 30 نفر اصلاح طلب تهرانی است که به مجلس راه یافته و البته به دلیل اینکه هراس کمتری دارد درکانون توجه فعالا ن سیاسی قراردارد.

این نماینده محترم مجلس درهمین روزهای نوروز و لابد از سرتکلیف قانونی و پس از اینکه نرخ تبدیل دلار آمریکا به تومان ایران مرز5هزارتومان را دربازارآزاد پشت سرگذاشت مقصر اصلی را پیداکرد: بانک مرکزی. اودر توئیتر خود نوشت: جهت اطلاع از برنامه بانک مرکزی برای کنترل نظارت بر بازار ارز سعی کردم با مسئولان ذیربط تماس بگیرم؛ ظاهرا هنوز در تعطیلات نوروزی هستند. محمدرضا پورابراهیمی  یک عضو اصولگرای مجلس قانونگذاری دوره فعلی است که به دلیل داشتن اطلاعات اقتصادی پرشمار و گسترده از داستانها و مجادله های اقتصادی و البته انگیزه بالا در تحرک سیاسی درکانون توجه رسانه های ایران قرار دارد. اونیز در نخستین اظهار نظردر روزهای برپایی جشن نوروز به ایسنا گفته است :افزایش قیمت ارز ناشی از تصمیمات غیرکارشناسی و غیرتخصصی بانک مرکزی است  وتاکید کرده  اقدامات بانک مرکزی برای کنترل قیمت ارز در هفته‌های پایانی سال ۹۶ کاملا غیرکارشناسی و غیرتخصصی بوده است  . این عضو پرتحرک مجلس قانونگذاری بدون اشاره به جزئیات گفت که در ماه‌های پایانی پارسال «بیش از ۳۰ میلیارد دلار ارز از کشور خارج شده» است.


به این ترتیب دوعضو با انگیزه تر مجلس قانونگذاری از دو جناح سیاسی گوناگون بدون اینکه باهم دست به یکی کرده باشند از دومسیر گوناگون بانک مرکزی ایران را درتیررس انتقاد قرارداده اند که درروند افزایش نرخ تبدیل دلار به ریال تقصیر دارد و لابد باید در این باره توضیح دهد. به نظر می رسد وقتی شادی های جشن باستانی نوروز به پایان برسد نمایندگان دیگری از مجلس ، اقتصاددانانی از طیف های گوناگون ، فعالان اقتصادی و سیاست ورزانی که درهرحاد ثه ای دنبال این هستند که سنگی به سوی  دولت پرتاب کنند به میدان می آیند تا آسان ترین ، بی دردسر ترین و کم ریسک ترین کاررا انجام دهند. آنها بدون اینکه بخواهند ریسک سیاسی کرده و ریشه های افزایش قیمت دلار را بیابند  و آنها را به جامعه معرفی کنند از کف زمین سنگی بر می دارند و از هر فاصله دور و نزدیک به سوی بانک مرکزی پرتاب می کنند.این گروهها برای اینکه به وظیفه نمایندگی یاروشنگری و یا سیاسی خوددربرابر جامعه و مخاطبان و یاران خود عمل کنند باید کاری کنند و حرفی بزنند وهمین پرتاب سنگ به سوی نهاد رسمی دارای مسئولیت کارآمدترین روش است. البته در کشورهایی که بانک مرکزی نیرومند و مستقل از دولت و نهادهای حکومتی دارند بانک مرکزی باید جوابگوباشد اما درایران مدیران بانک مرکزی این استقلال را ندارند که در باره سیاستهای کلان اداره اقتصاد و سیاست ارزی درهم تنیده شدن اقتصاد با سیاست با این توصیف که سیاستهای اقتصادی ذ تصمیم مستقل بگیرند. علاوه براین برای منتقدان کارسختی است که در باره ریشه های کاستی عرضه ارز در این ماههای اخیر و ازآن مهمتر دلایل واقعی تقاضا برای ارز حرف بزنند و کالبد شکافی کنند. دراین باره که چرا تقاضای ارز در ماههای پس از پاییز شتاب گرفت از سوی کسانی که اقتصاد سیاسی ایران را  نیک می شناسند بحث های کارشناسانه شده است و ریشه ها شناسایی شده است اما بازگویی همه این دلایل شاید امکان پذیر نیست. فقط این را می دانیم که فشارهای آمریکا راه ورود آزاد و منظم انواع دلار به ایران به ویژه دلار به صورت اسکناس را نیز سخت کرده است. از سوی دیگر حتی فرض را بر این بگذاریم که بانک مرکزی دلارهای تحت تملک خود را برای تامین ریال مورد نیاز دلار با نرخ بالا عرضه می کند، در این صورت هم بانک مرکزی را باید مقصر دانست یا اینکه این تصمیم دولت به طور کلی است؟ بانک مرکزی ایران در همه دهه های پس از انقلاب و حتی پیش از آن تابعی از تصمیم های کلان دولت و شرایط عمومی ادره جامعه بوده است و نمی تواند برود در بازار نفت یا پتروشیمی فعالیت کرده وبرای ایران ارز بیاورد. به نظر می رسد منتقدان بانک مرکزی می دانند مدیران این نهاد درسخت ترین شرایط برای بازگویی تننگناهای ارزی ، شرایط تهدیدآمیز بانکها و سایر سیاستهای پولی قرار دارند و توانایی دفاع از خود را به دلیل سیاسی ندارند و از همین نقطه حمله می کنند. مدیران بانک مرکزی اما می توانند و باید با استفاده از کارشناسان ورزیده شاغل در این نهاد و به ویژه نهاد پژوهشی وابسته به خود ریشه یابی کارشناسانه تنگناهای کمبود عرضه نسبت به تقاضا و پیامدهای بی مهار شدن تقاضای ارز را بررسی کرده و با تیزهوشی به اطلاع افکار عمومی برسانند.

کسانی که سنگ اندازی به بانک مرکزی را آسانترین کار می دانند بدانند این روش به سود جامع نیست و کاهش اعتماد شهروندان به بانک مرکزی و کاهش اعتبار این نهاد نسخه ای شفابخش برای درمان دردهای بیماری های پرشمار ایران نیست. درهم تنیده شده شدن اقتصاد با سیاست داخلی و دیپلماسی در ایران با این توصیف واقعی که ساست حاکم برسیاستهای اقتصادی است برای همه آشکارشده است و باید درمسیر روشنگری در بستر اخیر گامهایی برداشت.