ساعت24-شهروندان عادی در ایران نیز اکنون به این تحلیل رسیده اند : نرخ دلار دست کم با شرایط فعلی توانایی پرش بلند به ارتفاع بیشتراز این را ندارد و به زودی به مثلا هردلار 15 هزارتومان نمی رسد مگر اینکه توفان ناشناسی بیاید.

شهروندان با درک ساده خود از بازار به این نتیجه رسیده اند ، قدرت خرید اکثریت جامعه به اندازه ای کاهش یافته است که توانایی خرید کالای با احتساب هردلار بالتر از 11 تا حداکثر 12 را ندارند. بنابراین واردات کالاهای خارجی برای قشر متوسط و کم درآمد سود آنی و با نرخ سود بالا ندارد زیرا باید منتظر پیداشدن مشتری ماند و خواب سرمایه افزایش می یابد. از سوی دیگر گفته می شود آن گروهی از کسانی که به هردلیل توانستند به دلار های4200 تومانی دست یابند و اصولا تعهدی به سرمایه گذاری و یا حتی تجارت ندارند درحال هضم دلارهای بلعیده شده ارزان قیمت هستند و انبانشان جایی برای سرازیر شدن سود و درآمد تازه ر کوتاه مدت را ندارد. این را می توان حتی درابعاد بزرگ و برای شرکتهای وابسته به دولت و نهادهای دیگر نیز به خوبی دید. این شرکتها که به نظر می رسد سهم بالایی از دلارپاشی ارزان را به خود اختصاص داده اند حالا و پس از خاموش شدن شعله های آتش رانت خواری با یک حساب وکتاب ساده سود آور شده ومدیران  باید از سهامداران خود جایزه هم بگیرند. به این ترتیب این دسته از شرکتها نیز در باد این معجزه ازراه رسیده خوابیده و کمتر دنبال تقاضای ارزهستند به ویژه اینکه حالا دلار 4200 تومانی قطره چکانی عرضه شده و باید برای رسیدن به آن صف کشید.  شمار قابل اعتنایی از کارخانه ها نیز که به دلار 4200 تومانی دست یافته و با آن کالا، مواد اولیه یا کالای سرمایه ای و ماشین الات واردکرده اند حالا پشت در گمرک ها مانده اند و اجازه خروج کالای خود را  ندارند جز اینکه مابه التفاوت پرداخت کنند و البته قصد این کارراندارند . به این ترتیب دلارخواران به ویژه  فسادکاران  اکنون درحال هضم دلارهای بلعیده شده اند و چاقوی تقاضا کند شده و دراین شرایط است که البته بازار تا اندازه ای از این سمت آرامش نسبی دارد. با توجه به اینکه اقتصاد ایران درست یا نادرست پیامدهای ترسناک تحریم و تحدید آمریکارا با ریختن اندوه و ناراحتی به سبد کالاهای شهروندان پیش خور کرده است به نظر می رسد این چاقوی کند  شده تقاضا هنوزبرای تیز شدن تازه دنبال فرصت می گردد. از سوی دیگر یادمان باشد دولت دوازدهم همانند هردولت دیگری در دنیا جایی نمی خوابد که زیرش آب برود و حالا همین دولت که از سرغفلت یا ناکاربلدی و یا تحت هرترفندی به گروهی رانت داده است برگشته و می خواهد دررانتی که خودش ایجادکرده است شریک شود. در این فضایی که ایرانیان به ویژه کم درآمدهایی که تنها محل درآمدشان فروش نیروی کار به دولت یا به بخش خصوصی است تعیین کننده شرایط بازار شده اند. این جمعیت ایرانی که به نظر می رسد بیشترین بخش جمعیت ایران به حساب می آیند با ناتوانی در خرید کالاها به رانت خواران فرصت داده اند دلارهای بلعیده شده را هضم کنند اما به نظر می رسد بعید است شیری برای دوشیده شدن داشته باشند و این موضوعی است که بازار ارز را به تفکر وادار خواهد کرد.